برای خواندن متن کامل مصاحبه به ادامه مطلب مراجعه شود
برای خواندن متن کامل مصاحبه به ادامه مطلب مراجعه شود
گروه فرهنگی - رجانیوز: «برنامهسازی دینی» از آن مسائلی است که همه درباره آن نظر میدهند، اما هیچ مصداق مشخص و قانون مدونی درباره آن وجود ندارد و همین مساله سبب شده تا برداشتهای مختلف و حتی متضادی در این زمینه وجود داشته باشد. این مساله در میان فعالان فرهنگی و رسانهای هم مطرح است و کماکان به عنوان یک مشکل پیچیده، به دنبال راه حل میگردد.
به گزارش رجانیوز، «ماهترین ماه» عنوان برنامه ویژه سحرگاه امسال شبکه دوم سیما بود که با بخشهای متنوع و جذابی که نوعی خرق عادت در روال برنامههای اینچنینی بود، توانست نظر بسیاری از مردم را به خود جلب کند؛ به ویژه بخش تفسیر نوع قرائت قاریان مطرح جهان اسلام که برگ برنده این برنامه بود.
کارگردان، تهیه کننده و مجریان این برنامه یک عصر گرم به دفتر رجا آمدند تا درباره مناسبسازی در صداوسیما صحبت کنیم و درباره علل اقبال مردم به «ماهترین ماه» با هم گپ بزنیم؛ گفتگویی که با انتقاد شروع شد اما با سعه صدر مصاحبه شوندگان، به یک گفتگوی دوست داشتنی تبدیل شد.
برای شروع، به نظرم بهتر است از فلسفه برنامهسازی دینی در تلویزیون صحبت کنیم. به نظر شما اساساً چیزی تحت عنوان برنامهسازی دینی در ایران جدی گرفته شده است؟ و آیا این مساله یک تهدید است یا فرصت؟
حامد جوادزاده: ببینید اصولا برنامه سازی دینی یک امر فطری است؛ همانطور که دین یک موضوع فطری است. البته در این زمینه باید توجه داشت که هم باید یک برنامه تلویزیونی را جذاب ساخت و هم از مفاهیم دینی اصیل عدول نکرد. متاسفانه برخی اوقات احترام به قرآن منجر به کنار گذاشتن قرآن شده است؛ یعنی از ترس اینکه نتوانیم مفاهیم عمیق قرآن را به خوبی منتقل کنیم، کلا بی خیال قرآن شدهایم.
این مساله در تلویزیون حساستر هم هست؛ چرا که ما باید یک منبر رسانهای داشته باشیم. پس مدیرانی را نیاز داریم که هم منبر را بشناسند و هم رسانه را. اصلا جهانیترین رسانه ما همین منبر است.
عبدالله روا: حوزه دین یک محور بسیار حساس است که همه مردم هم خودشان را در آن متخصص میدانند و بسیار هم حواسشان جمع است. مثلا من یکبار دست گذاشتم روی قرآن، کلی پیامک داشتیم که فلانی وضو داشت که به قرآن دست زد؟ یا مثلا یکبار تماس گرفتند و گفتند چرا مجری، صحیفه سجادیه را شُل خواند! نسبت به لباسهایی هم که من میپوشیدم، خیلی انتقاد وجود داشت. خب من سعی میکردم پیراهن با رنگ شاد -آبی و سبز و ...- بپوشم. ولی خب این حساسیت مردم که بجا هم هست، کار را مشکل میکند.
یکی از ایراداتی که نسبت به برنامه شما مطرح است، تاکید بر استفاده از چهرههای گمنام و غیرشهره در امور دینی است. مثلا تاکید ویژهای داشتید بر استفاده از یک مهندس برای تفسیر قرآن. این مساله علت خاصی دارد؟ احتمال ندادید در این زمینه دچار اشتباه شوند؟
جوادزاده: اینطور نیست که ما هر کسی را روی آنتن برنامه ببریم. تمام افرادی که در برنامه متن میخوانند یا مطلبی را تحلیل میکنند، از صافی تیم مشاورین ما که شامل علمای دینی شناخته شده هستند، میگذرند. ما جلسات همفکری متعددی داریم که تک تک مسائل در آن به طور جدی بررسی و تایید میشود. این مساله را هم باید در نظر داشت که به هر حال هر فردی میتواند برداشت خودش – با رعایت تمام قوانین و چارچوبها – را از قرآن و سایر متون دینی داشته باشد. البته باید این مساله هم کنترل شود. مثلا چندین بار من متون نوشته شده توسط یکی از خانمهای نویسنده برنامه را رد کردم؛ چون به نظرم از نظر اعتقادی و دینی دچار ایراد و اشتباه بود.
***متن کامل مصاحبه ادامه مطلب****
" عبدا... روا " ..... شاید خیلیا اونو با برنامه ی " شیش تاییا " که یه برنامه برای نوجوونا بود
بشناسنش .... یا بعضیام که دیر تر با اون آشنا شدن مصاحبه های اون با هنرمندای دیگه رو
در برنامه ی " فرش سپید " به خاطر بیارن . خیلی درخواست داشتیم که با ایشون مصاحبه
ای داشته باشیم . ما هم به بهانه ی پخش برنامه ی " با کی بریم سیزده بدر " که در ایام
نوروز از شبکه ی یک سیما پخش شد با او به گفت و گو نشستیم که حاصل آن را در چهار
بخش تقدیم هواداران و دوستدارانش می کنیم :
برای خواندن ادامه مصاحبه:
***بفـــــــــرمایین ادامه مطلب***
عبدالله روا؛ از حرکات پرشور در «ششتاییا» تا اجرای آرام «ماهترین ماه»
مجری جوان شبکه دو گفت: بعضیها اعتقاد دارند بهتر بود اصلا وارد این ورطه نمیشدم
، این دسته دقیقا عدهای هستند که تصور دیدن روایی که بالا و پایین نمیپرد را نمیتوانند بکنند.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت رجانیوز نوشت: خودش می گوید که خیلی اتفاقی وارد تلویزیون شده. برای گزارش گرفتن در مورد یکی از شعرهایش به خانه شان رفته و از او خوششان آمده و تست داده و قبول شده و مجری شده! البته بعد از ورودش به تلویزیون استانی جهانبین، چند سال تلاش کرد و سختی کشید تا اینکه بهار 91 بعد از ورود به گروه هنری پرشان ایده به مدیریت حامدجوادزاده وارد شبکه ملی شد. ابتدا برنامه روز از نو، بعد شیش تاییا، و با کی بریم سیزده بدر و در نهایت، رمضان 92 مجری ویژه برنامه سحرگاهی شبکه دو سیما شد.
این مجری-شاعر ِ بیست و هفت ساله، ابتدا مدرکِ کارشناسی در رشتهی حقوق در اصفهان و بعدفوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه شهیدبهشتی تهران را دریافت کرد. گفتگوی ما در روزهایی که به خاطر اجرای برنامه سحر در اوج شب بیداری هایش بود را بخوانید!
متن کامل مصاحبه را در ادامه مطلب بخوانید...
خبرگزاری فارس، سایت تبیان با عبدالله روا مجری جوان برنامه شش تاییها و برنامه نوروزی با کی بریم سیزده بدر گفتگو کرده است که متن آن در ادامه میآید:
* مثل همه ی مصاحبه از خودتان بگویید و کارهایتان.
من عبدالله روا هستم و اصلیتم به شهر بروجن بر می گردد. در استان چهار محال و بختیاری. مشخصه اش این است که بلندترین شهر ایران است از نظر ارتفاع به بام ایران هم مشهور است. 27 سالم است و متولد 5 اسفند 1364 هستم.
لیسانس حقوق دارم. اصفهان تحصیل کردم الان در مرحله پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی هستم دانشگاه شهید بهشتی.
چهار تا خواهر و برادر دارم ومن فرزند ارشد هستم. فرزند شهید هستم پدرم معلم بودند و بسیجی داوطلب که در بهمن 65 در کربلای پنج شملچه به شهادت رسید 11 ماهه بودم. و خوب من الان افتخار فرزند شهید بودن دارم. بعد از آن حدود چهار پنج سالگی من مادر من با یکی از همرزم های ایشان ازدواج کردند و چهار خواهر و برادر عزیزم از پدر خوانده ام هستند.
* پس جمله ی معروف شما که انتهای برنامه می گویید :« بابا ها رو ببوسید» به همین علته؟
یکی از دلایلش هم همین است. اتفاقا خیلی روی این بحث شده است. اولا شاید پدرها به علت اینکه کمتر در خانه هستند و حجب و حیایی که بین آن ها و بچه ها هست، وقتی بچه ها بزرگ می شوند،کمتر آن ها را می بوسند. ثانیا: من که نمی توانم بگویم از طرف من،مامان ها رو....اما این اصلا به این معنی نیست که با مادر ها خوب نیستم.
اما به قول حسین منزوی: آنچه پیش رو داری من به پشت سر دارم.حالتی است که من حالا دارم. شاید بعضی ها دیده باشید یا خودتان مبتلا به این مسئله باشید که اصلا ابا دارند به باباهاشون نزدیک بشوند یا باباهاشون را ببوسند حتی. حالا بوسیدن که یه مجازی از محبت کردن یا محبت گرفتن ولی خوب خیلی از این مسئله ابا دارند من خیلی حسرت به دلم بعضی ها که این فرصت ها را از دست دادند و مطمئنم که این حسرت به دلی برای خیلی از کسانی که این فرصت را دارند و ازآن استفاده نمی کنند، پیش خواهد آمد. من میگویم شاید این یک تلنگری باشد.
خیلی ها هم میان برای من پیغام می گذارند، کامنت میگذارند، به من ایمیل می زنند که بعد از اینکه شما گفتید من رفتم بابام را بوسیدم پدرم تعجب کرد.
یک شعر دفاع مقدسی هست از عظیم زارع از استان فارس از دوستان خود من هم هست درباره دختر بچه ای است که با بابای مفقود الاسرش داره صحبت می کنه یک عکس توی آبه. اواسط شعرش میگه که شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی/ جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی/ عیبی ندارد/ خاک هم باشی قبول است/ یک چفیه ویک ساک هم باشی قبول است/ تنها تلاشش انتظار است و سکوت است/ پروانه ای که توی تار عنکبوت است/ امشب عروسی می کند جای تو خالی/ پای قباله جای امضای تو خالی/ ای عکس هایت روی زخم دل نمک باش / یک بار هم بابای معلوم الاثر باش.
برای خواندن متن کامل مصاحبه به ادامه مطلب مراجعه کنید...